خرمالوهای رسیده

ساخت وبلاگ

از اواسط مرداد، تمام روزهای شهریور و تا میانه مهر من در بحران اقتصادی بودم! رسما هیچ درآمدی نداشتم. نه مدرسه ای بود و نه ترجمه ای. هرچه خرج کردم از جیب پدر بود و قرض گرفتن از دیگران. حالا ولی انگار که آن سربالایی نفس گیر تمام شده. حالا قدر ترجمه هایم را بیشتر میدانم. با علاقه بیشتری پشت لپ تاپ مینشینم و کلمه به کلمه تایپ میکنم. هر مقاله ای که ترجمه میکنم برایم مفهوم خاصی دارد: این یکی بابت قرض شماره یک، این یکی برای قرض شماره دو، این یکی برای قرض شماره سه، این یکی برای قرض شماره چهار. حفره ها که پر میشوند، قرض ها که تمام میشوند، میرسم به خودم. این یکی برای دکتر، این یکی برای کتونی های پشت ویترین، این یکی برای آن قالب های دوست داشتنی مافین و بقیه بند و بساط شیرینی پزی، این یکی برای پس انداز، این یکی برای سینما رفتن هایم، برای کتابفروشی رفتن هایم، برای بسته پستی فرستادن هایم، برای پارچه های گلدار خریدن هایم…

آخ که چقدر مستقل بودن خوب است!

ذکر امروز...
ما را در سایت ذکر امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6pink-applea بازدید : 42 تاريخ : پنجشنبه 20 آبان 1395 ساعت: 17:58