این زن را ببینید؛ لبخندش را، حلقه تعهدش را و چشمهای خستهاش را. او گلرخ ایرایی است، همسر آرش صادقی که من هیچکدامشان را تا پیش از اینها نمیشناختم. به واسطه دست به دست شدنهای هشتگ savearash در چند روز اخیر در اینستاگرام با او آشنا شدم. نامش را در گوگل سرچ کردم و رسیدم به اینکه برای عقیدهاش در جریانهای عجیب سال عجیبتر هشتاد و هشت جنگیده و دستگیر شده و با حکم نوزده سال حبس به زندان افتاده. بعدها هم همسرش را ظاهرا به جرم اثبات نشدهای دستگیر و با حکم شش سال حبس به زندان انداختند. اعتراض و اعتصاب غذای آرش هم به همین موضوع بود. او نزدیک به هفتاد روز لب غذا نزد و حتی از وصل کردن سرم به بدنش خودداری کرد. چند روزی در اینستاگرام و توییتر هشتگ savearash دست به دست شد. آنقدر زیاد که آرش صادقی شد ترند اول جهانی در توییتر. در پی همین فشارهای مردمی قرار وثیقه برای گلرخ صادر و آزاد شد. آرش هم اعتصاب غذایش را شکست و سرم را قبول کرد.
به دور از تمام علتهای سیاسی پشت این ماجرا، به دور از تمام جنگیدنها و اعتراض کردنها و حق خواهیهای این مرد به پای عقیدهاش و آزادی همسرش و جدا از اینکه حالا گلرخ چه میشود و آرش چه میشود و بقیه زندانیان سیاسی در اعتصاب چه میشوند، به این فکر کنید که چقدر یک ملت میتوانند موثر باشند. چقدر یک حرکت ساده همگانی، یک اتحاد و مشارکت دستهجمعی به ظاهر بیاهمیت و کوچک میتواند نتایج بزرگی داشته باشد.
برچسب : نویسنده : 6pink-applea بازدید : 50